چگونه بیش از ۵۰ کتاب در یک سال بخوانیم؟

همانطور که می‌دانید سرانه کتاب خوانی در ایران دو دقیقه در طول هفته می‌باشد. بسیاری از افراد واقعا دوست دارند کتاب بخوانند اما به علت اینکه برنامه مشخصی برای این کار ندارند موفق به خواندن کتاب نمی‌شوند. اما وقتی به عادات اشخاص موفقی مانند مدیران اجرایی و تولیدکنندگان پرکار نگاه می‌کنیم گرایش آنها به مطالعه ی زیاد را میبینیم.

وارن بافت ۸۰ درصد از روز خود را صرف مطالعه میکند. بیل گیتس سالانه ۵۰ کتاب میخواند. در سال ۲۰۱۵، مارک زاکربرگ در هر دوهفته یک کتاب جدید خوانده بود. در این مقاله “وقت ندارم” دیگر نمی‌تواند یک بهانه ی قابل قبول باشد. همه چیز به الویت بستگی دارد.

بهونه، بی بهونه!

اولین کلید موفقیت برای شروع خواندن کتابهای زیاد، پایان بخشیدن به دیدگاهیست که کتاب خوانی را یک فعالیت تفریحی محسوب می‌کند.

مطالعه باید مانند تنفس و غذا خوردن فعالیتی طبیعی باشد. انجامش ندهید چون فقط احساس می‌کنید باید بخوانید، مطالعه کنید چون یک واکنش مغزی است.

اگر قصد مطالعه ی بیش از ۵۰ کتاب در سال را دارید این نصیحت را بخاطر بسپرید. اما این به معنای این نیست که باید در تمام اوقات فراغت خود کتاب به دست بگیرید و شروع به مطالعه کنید.

برای افزایش این مقدار به بیش از پنجاه کتاب در سال، باید روزانه ۳۰-۴۰ صفحه از کتاب را مطالعه کنید. این مقدار در حدود ۴۵-۶۰ دقیقه در هر روز می‌شود. داریوس فوروکس، نویسنده، با چنین برنامه ای پیش میرود، او توانسته است تا ۱۰۰ کتاب در سال مطالعه کند. برای انجام اینکار هدف او مطالعه برای حداقل ۱ ساعت در روزهای کاری و ساعات بیشتر در روزهای پایانی هفته یا تعطیلات بوده است.

بیایید حساب کنیم سرعت مطالعه شما به کندی ۴۰ صفحه در ساعت باشد، بطور میانگین کتابهایتان را ۲۵۰ را در نظر میگیریم، در این شرایط شما سالانه ۵۸ کتاب میخوانید.

مرض مطالعه بگیرید!

همیشه یک کتاب در دسترستان داشته باشید. گرچن رابین، بلاگر، می‌گوید “هیچ وقت با دست خالی جایی نمیروم، هرگز نمیتونید مچم رو در حالی که چیزی برای مطالعه ندارم، بگیرید.” وقتی کتابتان را در اتاق جا می‌گذارید گیر افتادن در مرداب شبکه‌های اجتماعی خیلی راحت میشود. همیشه کتابتان را همراه خود داشته باشید، در اولین فرصت شروع به مطالعه کنید.

این یک مسابقه ی سرعت نیست!

وقتی در حال گذراندن یک چالش مطالعاتی هستید، هدفتان را فراموش نکنید. این یک تمرین تندخوانی نیست، حتی صرفا خواندن ۵۰ کتاب برای افتخار کردن هم نیست.
نمی‌خواهیم با خواندن به یک دانش سطحی و خام برسیم. کتابها تجربه های انسانی هستند که برای درک بهتر ما نسبت به خود و دنیای پیرامونمان به کمکمان می‌آیند.

“احمق ها از تجربه می آموزند، من ترجیح می‌دهم از تجربیات دیگران بیاموزم” _اوتو فون بیسمارک

دست از مطالعه بردارید، اگر چنین فوایدی نصیبتان نشده است.

کتابها را انبار کنید!

وقتی کتابی را تمام می‌کنید، اطمینان خاطر حاصل کنید که هنوز کوهی از کتابهای هیجان انگیز برای خواندن دارید. فوروکس میگوید “کتابی را انتخاب کنید که به علایق و سرگرمی های شما مرتبط است. کتابهایی در مورد زندگی افرادی که تحسینشان میکنید بخوانید. کتابی را به دلیل پرفروش بودن یا شاهکار ادبی بودن نخوانید اگر برایتان مفهومی ندارد”.

به بیان دیگر تا اتمام کتابی که در حال خواندنش هستید برای تهیه کتاب صبر نکنید، بروید و تا می‌توانید کتابهایی که به آنها علاقمندید بخرید. دانشی که درون کتابها نهفته است، مانند یک سرمایه‌گذاری است. از طرفی کتابهای منتظر در کتابخانه به شما انگیزه ادامه دادن، می‌دهد.

موازی کتاب بخوانید!

همزمان و موازی با هم چند کتاب بخوانید. بیشتر افراد لیست‌های متنوعی از کتاب‌های خود دارند، مثل داستانی و غیر داستانی، سخت و آسان. بیشتر کرم کتاب‌ها به بیش از یک کتاب در یک دوره ناخنک میزنند. ممکن است صبحها بخواهید یک کتاب سنگین و حجیم بخوانید، اما قبل از خواب یک کتاب داستان ساده‌تر را ترجیح دهید. اگر روزی حوصله‌ی کتاب خوانی را نداشتید، باید انتخاب دیگری برایتان وجود داشته باشد.

هیچ چیز اینجا پنهان نشده است!

همانطور که دیدید هیچ رازی پشت چگونه ۵۰ کتاب در سال بخوانیم وجود نداشت. در حالیکه این چالش دلهره آور بنظر میرسد، اما نیازی به نگرانی نیست. فقط مساله اولویت بندی بین انتخاب‌هایتان برای کتاب خوانی است. تنها کاری که لازم است انجام دهید فراهم کردن یک ساعت در روز برای مطالعه است. کتابهایی که برایتان مهیج است تهیه کنید، کسل کننده‌ها را کنار بگذارید. چندین کتاب همزمان بخوانید. به همین سادگی اتفاق می‌افتد.